مهندس رضا شریفی، مدیرعامل شرکت فولاد اقلید در یادداشتی به مناسبت سالروز شهادت حاج قاسم سلیمانی نوشت: همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند؛ جهاد شما جهاد بزرگی بود و خداوند نیز شهادت شما را شهادت بزرگی قرار داد. چنین شخصیتی حتماً الگوی ما برای جهاد است، بهخصوص جهاد در اقتصاد و صنعت که در حال حاضر از شاخصترین ارکان پیشرفت جمهوری اسلامی و رضایت مردم و ولینعمتان ماست. آری، مکتب شما، راه و رسم ما در عرصه اقتصاد، فرهنگ، سیاست و … خواهد بود.
به گزارش روابط عمومی شرکت فولاد اقلید، این یادداشت به شرح زیر است:
بسمالله الرحمن الرحیم
«… میوه وقتی میرسد باغبان باید بچیندش، میوه رسیده اگر روی درخت بماند پوسیده میشود و خودش میافتد!» حاج قاسم شهید، سردار دلها و عزیز ملت ایران، با کلام پرمعنای خودتان این سیاهه را آغاز میکنم. بله شما میوه رسیده بودید و باغبان هم چه باسلیقه شما را چید و از بین ما برد.
دو سال از شهادت مظلومانه شما میگذرد؛ ۱۳ دیماه ۱۳۹۸ روز تلخی در دفتر عمر من است. دو سالی که شما نبودید، همه رسانههای زور و تزویر سعی کردند یادتان را از خاطر مردم پاک کنند. دو سالی که شما نبودید، مردم ایران و حتی کشورهای مسلمان همسایه، روزهای سختی را گذراندند. دو سالی که شما نبودید …
قهرمان! اکنون هم در قلب مردان و زنان و بزرگان جای دارید و هم در دل نوجوانان و کودکان؛ هم قهرمان ملت ایران هستید و هم قهرمان امت اسلامی.
همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند؛ جهاد شما جهاد بزرگی بود و خداوند نیز شهادت شما را شهادت بزرگی قرار داد. چنین شخصیتی حتماً الگوی ما برای جهاد است، بهخصوص جهاد در اقتصاد و صنعت که در حال حاضر از شاخصترین ارکان پیشرفت جمهوری اسلامی و رضایت مردم و ولینعمتان ماست. آری، مکتب شما، راه و رسم ما در عرصه اقتصاد، فرهنگ، سیاست و … خواهد بود.
مرد میدان، به استعانت از شما مردانه در میدان اقتصاد و صنعت تلاش میکنیم تا هم مراتب معیشت مردمان این سرزمین را فراهم نماییم و هم پیشرفت جمهوری اسلامی را در اوج تحریمها و تهدیدها رقم بزنیم.
دشمنان بدانند خونبهای سردار دلها خود خداوند است، چراکه پروردگار یکتا در حدیث قدسی میفرمایند: «من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی احبنی و من احبنی عشقنی و من عشقنی عشقته و من عشقته قتلته و من قتلته فعلیّ دیته و من علیّ دیته فانا دیته» آن کس که مرا طلب کند، من را مییابد و آن کس که مرا یافت، من را میشناسد و آن کس که مرا شناخت، من را دوست میدارد و آن کس که مرا دوست داشت، به من عشق میورزد و آن کس که به من عشق ورزید، من نیز به او عشق میورزم و آن کس که من به او عشق ورزیدم، او را میکشم و آن کس را که من بکشم، خونبهای او بر من واجب است و آن کس که خونبهایش بر من واجب شد، پس خود من خونبهای او هستم.